آیه 14 سوره فصلت
<<13 | آیه 14 سوره فصلت | 15>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
که بر آنها از هر جانب رسولان حق آمدند (و گفتند) که جز خدای یکتا را نپرستید. کافران باز گفتند: اگر خدا میخواست (که ما ایمان آوریم) فرشتگان را به رسالت میفرستاد، پس ما به کتب و احکام شما (رسولان بشری) کافریم.
هنگامی که پیامبران از پیش رو و پشت سرشان به سوی آنان آمدند [و گفتند:] که جز خدا را نپرستید. گفتند: اگر پروردگار ما می خواست [که ما مؤمن شویم و او را بپرستیم] فرشتگانی نازل می کرد [تا دعوتش را به ما ابلاغ کنند]؛ بنابراین ما به آنچه شما به آن فرستاده شده اید، کافریم.
چون فرستادگان [ما] از پيش رو و از پشت سرشان بر آنان آمدند [و گفتند:] «زنهار، جز خدا را مپرستيد»، گفتند: «اگر پروردگار ما مىخواست، قطعاً فرشتگانى فرومىفرستاد، پس ما به آنچه بدان فرستاده شدهايد كافريم.»
آنگاه كه رسولان پيش و بعد آنها نزدشان آمدند و گفتند كه جز خداى يكتا را مپرستيد، گفتند: اگر پروردگار ما مىخواست فرشتگان را از آسمان نازل مىكرد. ما به آنچه شما بدان مبعوث شدهايد ايمان نمىآوريم.
در آن هنگام که رسولان از پیش رو و پشت سر (و از هر سو) به سراغشان آمدند (و آنان را دعوت کردند) که جز خدا را نپرستید آنها گفتند: «اگر پروردگار ما میخواست فرشتگانی نازل میکرد؛ از این رو ما به آنچه شما مبعوث به آن هستید کافریم!»
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«إِذْ»: معمول صاعِقَة است. «مِن بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ» مراد از هر سو و با هر شیوه است.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنْذَرْتُكُمْ صاعِقَةً مِثْلَ صاعِقَةِ عادٍ وَ ثَمُودَ «13»
پس اگر روى گرداندند بگو: «من شما را از صاعقهاى همچون صاعقهى قوم عاد و ثمود مىترسانم.
إِذْ جاءَتْهُمُ الرُّسُلُ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ قالُوا لَوْ شاءَ رَبُّنا لَأَنْزَلَ مَلائِكَةً فَإِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ كافِرُونَ «14»
آن گاه كه فرستادگان (ما) از پيش رو و از پشت سر به سراغشان آمدند (و گفتند:) «جز خداوند را نپرستيد» (امّا آنان در پاسخ) گفتند: «اگر پروردگار ما مىخواست (پيامبرى بفرستد) قطعاً فرشتگانى را مىفرستاد، پس ما به آن چه شما به آن فرستاده شدهايد كافريم.»
نکته ها
يكى از بهانههاى كفّار و مشركان در برابر پيامبران اين بوده كه مىگفتند: اگر خداوند مىخواست ما را هدايت كند، يكى از فرشتگان را به عنوان پيامبر براى ما مىفرستاد، نه آنكه انسانى همانند خودمان را پيامبر ما قرار دهد.
در حالى كه پيامبر بايد از جنس خود ما باشد تا بتواند الگوى زندگى ما باشد و نيازهاى ما را درك كند.
پیام ها
1- رهبران الهى بايد انحراف مردم را پيشبينى كنند و در فكر درمان آن باشند. «فَإِنْ أَعْرَضُوا»
2- براى اصلاح متكبّر، انذار ضرورى است. «أَنْذَرْتُكُمْ»
3- انبيا هر بشارت و انذارى كه داشتند از طرف خداوند بود. «فَقُلْ أَنْذَرْتُكُمْ»
4- همهى كيفرها در آخرت نيست. مِثْلَ صاعِقَةِ عادٍ ...
5- تاريخ داراى سنّتهاى ثابتى است. صاعِقَةً مِثْلَ صاعِقَةِ عادٍ ...
جلد 8 - صفحه 323
6- قهر الهى بعد از اتمام حجّت است. «إِذْ جاءَتْهُمُ الرُّسُلُ»
7- پيامبران و مبلغان دينى بايد در جامعه حضور فعال داشته و از هر سو تلاش نمايند. «إِذْ جاءَتْهُمُ الرُّسُلُ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ»
8- آمدن پيامبران پى در پى، نشانهى عنايت خداوند به ارشاد مردم است. مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ ...
9- سرلوحهى وظايف انبيا، دعوت به توحيد است. «أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ»
10- هر مستكبرى براى انحراف خود، بهانه و توجيهى مىتراشد. لَوْ شاءَ رَبُّنا ...
11- مخالفت با انبيا سرسختانه بوده است. (در جمله «فَإِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ كافِرُونَ» انواع تأكيدات به كار رفته است).
12- مخالفت كفّار، با مكتب الهى است نه با شخص پيامبر. «بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ كافِرُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِذْ جاءَتْهُمُ الرُّسُلُ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ اللَّهَ قالُوا لَوْ شاءَ رَبُّنا لَأَنْزَلَ مَلائِكَةً فَإِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ كافِرُونَ «14»
إِذْ جاءَتْهُمُ الرُّسُلُ: زمانى كه آمد ايشان را پيغمبران، يعنى حضرت هود و صالح عليهما السّلام، مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ: از پيش روى ايشان، وَ مِنْ خَلْفِهِمْ: و از پس ايشان، يعنى از جميع جوانب ايشان و از هر جهت به نصيحت آنان كوشش نموده به وعد و وعيد و پيوسته دعوت نمودند كه: أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ: پرستش نكنيد مگر خداى بحق را و در عبادت، غير را شريك قرار ندهيد. قالُوا لَوْ شاءَ رَبُّنا: گفتند كافران در جواب پيغمبران از روى تكذيب: اگر خواستى پروردگار ما كه رسول فرستد و ما ايمان آوريم، لَأَنْزَلَ مَلائِكَةً: هر آينه نازل فرمودى ملائكه را و ما را به دين توحيد دعوت نمودى. فَإِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ: پس بدرستى كه ما به آنچه فرستاده شدهايد، كافِرُونَ: ناگرويدگانيم، زيرا شما مانند آدميان و هيچ فضلى و شرفى بر ما نداريد.
بيان:
جاهلان بىبصيرت ندانستند بعث پيغمبران بر حسب علم سبحانى است به مصالح بندگان، و صاحب علوم لدنى و كمالات معنوى باشند؛ و منكرين انبياء چون اين معنى را در نيافتند، لذا توقع نزول ملائكه را نمودند، غافل از آنكه جنسيت، شرط در تبليغ است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ وَ هِيَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِيا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قالَتا أَتَيْنا طائِعِينَ «11» فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَ أَوْحى فِي كُلِّ سَماءٍ أَمْرَها وَ زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِمَصابِيحَ وَ حِفْظاً ذلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ «12» فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنْذَرْتُكُمْ صاعِقَةً مِثْلَ صاعِقَةِ عادٍ وَ ثَمُودَ «13» إِذْ جاءَتْهُمُ الرُّسُلُ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ اللَّهَ قالُوا لَوْ شاءَ رَبُّنا لَأَنْزَلَ مَلائِكَةً فَإِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ كافِرُونَ «14» فَأَمَّا عادٌ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ قالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ كانُوا بِآياتِنا يَجْحَدُونَ «15»
ترجمه
پس متوجه شد مستقيما بسوى آسمان و آن دودى بود پس گفت مر آنرا و زمين را كه بيائيد خواه يا ناخواه گفتند آمديم فرمان برداران
پس مقرّر فرمود آنها را هفت آسمان در دو روز و وحى نمود در هر آسمانى كار آنرا و آراسته نموديم آسمان نزديكتر را بچراغها و براى نگهدارى اين است مقدر نمودن خداوند ارجمند دانا
پس اگر روى گردانيدند پس بگو ميترسانم شما را از صاعقه آسمانى مانند صاعقه قوم عاد و ثمود
هنگاميكه آمدند آنها را پيغمبرانى از پيش روى آنها و از پشت سرشان كه نپرستيد مگر خدا را گفتند اگر خواسته بود پروردگار ما هر آينه فرستاده بود ملائكه را پس همانا ما بآنچه فرستاده شديد بآن كافرانيم
پس اما عاد پس سركشى كردند در زمين بناحق و گفتند كيست افزونتر از ما در توانائى آيا نديدند آنكه خدائى كه آفريد آنها را او است زيادتر از آنها در توانائى و بودند كه آيتهاى ما را انكار ميكردند.
تفسير
خداوند متعال بعد از اتمام خلق زمين و كوهها و تقدير روزيهاى آن توجه مستقيم و كامل فرمود بجانب آسمان كه آنوقت دود يا بخار شبيه بدودى بود كه از كوهها يا درياهاى زمين برخاسته و فضاى محيط بآن را تاريك نموده بود پس بلسان قدرت و جنبه سلطنت بآسمان و زمين فرمود بيائيد در تحت نفوذ اراده و مشيّت من خواه يا ناخواه چون تمكّن نداريد از خودتان كه از تدبير من بيرون باشيد و آن دو بلسان حال يا مقال مناسب با احوال خودشان عرضه داشتند آمديم با انقياد و اطاعت ذاتى و طبعى خودمان و موجوداتمان و باين مناسبت از آن دو بجمع ذوى العقول تعبير شده و اين در واقع مثلى است براى قدرت و سلطنت الهيه بر آسمان و زمين و موجودات آن دو و اجابت و اطاعت ذاتى و طبعى آنها از او مانند كن فيكون كه مكرّر ذكر شده مراد امر تكوينى و اطاعت ذاتى است و قمى ره از حضرت رضا عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند از كسيكه با خدا سخن گفت غير از جن و انس فرمود آسمان و زمين است در قول خداوند ائْتِيا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قالَتا أَتَيْنا طائِعِينَ پس مرتّب شد بر امر تكوينى خداوند وجود هفت
جلد 4 صفحه 550
آسمان و پيدايش آنها در امتدادى كه مساوى بود با دو شبانه روز و قمى ره فرموده يعنى در دو وقت ابتداء بخلق و انقضاء آن و حكمت تجاوز مدّت از يك لحظه با قدرت خداوند بخلق نمودن بدون مدت همانستكه در آيات سابقه ذكر و اخيرا حواله بسوره اعراف شد و تعليم فرمود خداوند حركات هر آسمانى را با نظم معيّن بآنها و آنچه را كه مقتضى و مصلحت بود كه از قبل وجود و افعال آنها اختيارا يا طبعا بارز گردد يا اهل آنها متصدّى صدور آن گردند خلاصه آنكه انتظام تمام امور لازمه آسمانها و اهلش بالهام الهى انجام يافت و خدا زينت داد آسمان نزديكتر بزمين را كه مشهود اهل جهان است بزينت ستارگانى كه در هر جا قرار دارند مانند چراغهاى درخشانى در آن آسمان جلوهگرند و براى حفظ آسمانها از مداخله شياطين وجود آنها لازم است و از فوائد مرتّبه بر وجود آنها است ايمنى اهل سماوات از آفات چون قريب باين معنى در اكمال از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله روايت شده كه ستارگان امانند براى اهل آسمانها چنانچه اهل بيت من امانند از براى اهل زمين آنچه ذكر شد مقدّر و صنع محكم خداوند ارجمند قدير عليم است و بتها هيچ كاره و فاقد حيات و شعورند پس نبايد از عبادت خدا بعبادت آنها پرداخت و بعد از بيان اينهمه دلائل توحيد باز اگر قريش و ساير اهل شرك مكه اعراض نمودند از ذكر خدا و اقرار بتوحيد و نبوت و امامت و معاد بگو بترسيد از آنكه صاعقه و آتش سوزانى از آسمان نازل شود و مانند قوم عاد و ثمود كه منازل و پران آنها را در مسافرتهاى خودتان بشام و يمن مشاهده مينمائيد شما را بسوزاند چنانچه سوزاند آنها را وقتى كه آمدند پيغمبران خدا قبل از وجود آنها و بعد از آن يا براى اصلاح امور دنيا و آخرت آنها يا از اطراف و جوانب آنان نزدشان و دعوت نمودند آنها را بتوحيد و نفى شرك و آنها گفتند اگر خدا مىخواست ما را دعوت بتوحيد نمايد و ما دست از بتپرستى برداريم ملائكه را برسالت نزد ما ميفرستاد نه بشرى را كه مانند ما باشد در خوردن و آشاميدن و ساير امور پس ما بآنچه شما مدّعى هستيد كه از جانب خدا آوردهايد از توحيد و غيره كافر و منكريم و معترف بفضيلتى براى شما بر خودمان نيستيم و بعد از اين اجمال از قصه عاد و ثمود خداوند اشاره بتفصيل احوال آن دو قوم فرمود كه اما
جلد 4 صفحه 551
قوم عاد تكبر و سركشى كردند از امر پيغمبرشان و بر اهل زمين تفرعن و تبختر نمودند با آنكه استحقاق نداشتند و گفتند كيست كه از ما قوىتر و رشيدتر باشد چون گفتهاند بسيار تنومند و قوى پنجه بودند كه سنگهاى بزرگ را با دست از كوه ميكندند خدا ميفرمايد آيا ندانستند و بچشم دل نديدند كه خالق آنها كه اين قوّت را بآنها داده اقوى از آنها است و بقدرت خود ميتواند آنها را در آنى نيست و نابود نمايد لذا منكر آيات و دلائل توحيد ما شدند و از اوامر ما سرپيچى كردند و بقيه احوال آنها و قوم ثمود در آيات آتيه بيان خواهد شد انشاء اللّه تعالى.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِذ جاءَتهُمُ الرُّسُلُ مِن بَينِ أَيدِيهِم وَ مِن خَلفِهِم أَلاّ تَعبُدُوا إِلاَّ اللّهَ قالُوا لَو شاءَ رَبُّنا لَأَنزَلَ مَلائِكَةً فَإِنّا بِما أُرسِلتُم بِهِ كافِرُونَ «14»
علت نزول عذاب بر عاد و ثمود اينکه بود که چون آمد آنها را رسولان چه از جلو آنها و پيشاپيش آنها و چه از عقب و مقاله تمام رسولان اينکه بود که پرستش نكنيد مگر اللّه را، در جواب رسولان براي عذر تراشي گفتند اگر خدا ميخواست پروردگار ما ملائكه را نازل ميفرمود پس محققا ما به آنچه فرستاده شدهايد باو كافر هستيم که مقاله آنها بعين مثل مقاله شما است و عذاب شما هم مثل عذاب آنها است.
إِذ جاءَتهُمُ الرُّسُلُ زيرا خداوند تا ارسال رسول نكند و حجّة را تمام نكند عذاب نازل نميكند. چنانچه ميفرمايد: وَ ما كُنّا مُعَذِّبِينَ حَتّي نَبعَثَ رَسُولًا اسراء آيه 16.
مِن بَينِ أَيدِيهِم از قبل مثل آدم و شيث و ادريس و نوح.
وَ مِن خَلفِهِم مثل انبياء بعد از هود و صالح که مقاله تمام رسل و
جلد 15 - صفحه 420
دعوت اولي آنها اينکه بوده که:
أَلّا تَعبُدُوا إِلَّا اللّهَ پرستش غير خدا نكنيد چنانچه در سوره هود مقاله يك يك از انبياء را بيان فرمود حضرت نوح فرمود: أَلّا تَعبُدُوا إِلَّا اللّهَ آيه 28 حضرت هود فرمود: يا قَومِ اعبُدُوا اللّهَ ما لَكُم مِن إِلهٍ غَيرُهُ آيه 52 و همين فرمايش صالح بود آيه 64 و فرمايش شعيب آيه 86 و غير اينها از ساير انبياء قالُوا لَو شاءَ رَبُّنا لَأَنزَلَ مَلائِكَةً شبهه تمام مشركين اينکه بود که يك نفر انسان که مثل سايرين است چه تماسي با خدا پيدا ميكند اگر خداوند مي- خواست پيغمبر بفرستد بايد ملائكه که تماس تام با خداوند دارند بفرستد و غافل از اينكه اينها نميتوانند تماس با ملائكه پيدا كنند و بر خدا مانعي ندارد که وحي بر بشر بفرستد تمام مخلوقات در ارتباط با حق يكسان هستند لذا ميفرمايد: وَ ما أَرسَلنا مِن رَسُولٍ إِلّا بِلِسانِ قَومِهِ ابراهيم آيه 4.
فَإِنّا بِما أُرسِلتُم بِهِ كافِرُونَ بتوحيدي که شما باو ارسال شدهايد هر آينه كافر هستيم.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 14)- سپس در این آیه میافزاید: «در آن هنگام که رسولان از پیش رو و پشت سر (و از هر سو) به سراغشان آمدند (و آنان را دعوت کردند) که جز خداوند را نپرستید» (إِذْ جاءَتْهُمُ الرُّسُلُ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ).
یعنی پیامبران الهی از تمام وسائل هدایت و تبلیغ استفاده کردند، و از هر دری وارد شدند تا در دل این سیاه دلان نفوذ کنند.
اما ببینیم آنها در برابر تلاش عظیم و گسترده این رسولان الهی چه پاسخی گفتند؟! میفرماید: «آنها گفتند: اگر پروردگار ما میخواست فرشتگانی نازل میکرد» تا دعوت او را به ما ابلاغ کنند نه انسانهایی همانند خود ما (قالُوا لَوْ شاءَ رَبُّنا لَأَنْزَلَ مَلائِکَةً).
اکنون که چنین است «پس ما بطور مسلم به آنچه شما به آن فرستاده شدهاید کافریم» و اصلا اینها را از سوی خداوند نمیدانیم (فَإِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ کافِرُونَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم